سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عقل دو گونه است : عقل طبیعی و عقل تجربی و هردو سود بخش اند . [امام علی علیه السلام]
 
سه شنبه 95 تیر 29 , ساعت 7:28 عصر

به نام خدا و برای خدا

سخنان کودکانه ریس جمهورمان در سفر به کرمانشاه، حقیر را به یاد خبری در دهه 70 انداخت و خبر از این قرار بود که وقتیل کروبی رئیس مجلس سوم و هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور بود، آقای کروبی در یکی از روزها به مدیریت اشرافی آقای رفسنجانی در دولت کارگزاران بصورت خیلی ملایم و لطیف انتقادی را از تریبون مجلس مطرح می کند، که بلافاصله با واکنش آقای رئیس جمهور روبرو می گردد. جناب رفسنجانی آقای کروبی را به ریاست جمهوری دعوت و به او می گوید؛ امروز خانمی با یک بچه به ریاست جمهوری مراجعه کرده و گفته این بچه از کروبی است، و لذا این مشکل بچه و زن را حل کن!

آقای سید حمید روحانی از اعضاء سابق مجمع روحانیون مبارز و از دوستان صمیمی کروبی(تا قبل از فتنه 88 ) می گوید: آقای کروبی به من زنگ زد و بشدت از سخن رفسنجانی برآشفته بودت و گفت سریعاً بیا اینجا، من رفتم و به کروبی گفتم؛ که به آقای رفسنجانی بگوئید که آن زن و بچه را دعوت نماید تا بصورت رودرو مشکل را حل کنم و لذا کروبی بارها از آقای رفسنجانی می خواهد که آن زن و بچه را بیاورد، لکن هر بار هاشمی رفسنجانی بهانه ای آورده تا موضوع به فراموشی سپرده شود، پس از پیگیریهای مکرر شیخ کروبی، آقای رفسنجانی برای رهای از موضوع، مجددا آقای کروبی را به دفتر خود فرا می خواند و به او می گوید؛ دیگر موضوع آن زن و بچه را فراموش کن، زیرا فردی به ریاست جمهوری مراجعه نموده و ادعای وحشتناکی را در خصوص شما مطرح کرده است! آقای کروبی با عصبانیت و گریه مجددا با سید حمید روحانی تماس می گیرد و موضوع جدید را که حقیر از نوشتن آن معذورم به او می گوید و راه چاره می خواهد! ع

خبر مقداری طولانی است و به نتیجه ای که سید حمید روحانی از این اقدام هاشمی رفسنجانی گرفته می پردازم، حجت الاسلام سید حمید روحانی می گوید: «هر کس در مقابل دنیای هاشمی رفسنجانی بایستد، او را با حربه های مشروع و نامشروع از مقابل خود برمی دارد

حال آقای حسن روحانی باید پاسخ دهند، که ایشان فقط برای سخنرانی و عوام فریبی به کرمانشاه نرفته بودند، بلکه می بایست سخن مردم آن سامان را می شنیدید، پس وقتی مردم کرمانشاه از شما در خصوص مدیران غارتگر بیت المال، بر اساس اصل هشتم قانون اساسی سئوال کردند، چرا اینگونه به مردم پاسخ دادید؟ و با عصبانیت گفتید: «اگر تخلفی انجام شده به این معنا نیست که دزدی‌های گذشته را فراموش کنیم. اگر کسانی هستند که می‌خواهند مساله فیش‌های حقوقی را ادامه دهند تا دزدی‌های گذشته فراموش شود، مردم این دزدی‌ها را فراموش نمی‌کنند

جناب روحانی! مردم به این پاسخ کودکانه شما خندیدند! زیرا در اذهان مردم کرمانشاه گذشت! مگر آقای حسن روحانی برای گفتن قال الباقر و قال الصادق عمامه بر سر نگذاشته و لباس پیمبر بر تن نکرده!، پس چرا در پاسخ امر به معروف و نهی از منکر مردم، پاسخ کودکانه داده است؟!!! مگر سیره علی علیه السلام در خصوص برخورد شدید با غارتگران بیت المال نباید، الگوی امروز آقای حسن روحانی که عمامه بر سر دارد، باشد؟!!!8

حقیر با بررسی بخشی از زندگانی آقای حسن روحانی، به کودکانه سخن گفتنهای ایشان پی بردم، آنجا که در خصوص ترور خود، می گوید: وقتی زنگ درب بصدا درآمد، رفتم پشت درب و متوجه شدم که دو نفر با هم حرف می زنند و شاید بخواهند مرا ترور کنند، لذا درب را باز نکردم و رفتم بالای پشت بام گفتم؛ با کسی کار دارید، گفتند: آقای روحانی را می خواستیم. گفتم: که نیست و آنها رفتند. آیا مردم این قصه سرائی و فرضیه سازی جناب روحانی را ترور کودکانه نمی دانند؟! و یا در خصوص خود کشی فرزندش محمد روحانی، ادعا می نماید که فرزندش ترور شده، اما فرزندش را مخفیانه در قسمت شرقی حرم امام خمینی بخاک می سپارد و هیچگاه پرونده ای برای ترور و یا خودکشی فرزند خود در قوه قضائیه مفتوح نمی کند!!!! آیا ادعای ترور، دفن مخفیانه و ننوشتن تاریخ فوت بر روی سنگ قبر فرزند، کودکانه نیست؟!!!!!!!!!!!!

والسلام



لیست کل یادداشت های این وبلاگ